- مال خار
دزد، شیاد و کلاهبردار
معنی مال خار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که اموالی از محلی جمع آوری کند و به مخدوم خود یا دولت تحویل بدهد
(خُپَ رَ)
لغت نامه دهخدا
کسی که شغلش خریدن اسب و استر و مانند آن است. (از فرهنگ فارسی معین) ، خریدار مال دزدی و اموال مسروقه. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
خارش تن، تعلق خاطرکه ضمیر آدمی را بر طلب و کنجکاوی وا دارد خلجان اضطراب
هیر گزار کسی که مالی را که از اراضی و املاک بدست آورده تحویل مخدوم یا دولت دهد. توضیح این کلمه را در فرهنگها مالگذار نوشته اند و آن صحیح نیست
افزاری توانگری، چار پا داری ستور داری، دامپروری ثروتمندی توانگری، دارای چارپایان بودن، تربیت گاو و گوسفند واسب: شغل اهالی کشاورزی و مالداری است
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
از انواع زنبور درشت که به صورت انفرادی زیست کند
